سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن یا شی ؟
باز امشب بی  خوابی زد به سرم و مرا راهی کوچه پس کوچه های این سرزمین بدون مرز کرد.

امروز ایمیلی از دوستی به دستم رسید ناخواسته لشگری منسجم از کلمات را به جنگم فرستاده بود سلول های مغزم با آرایشی نامنظم به ستیزه جویی برخاستند ؛ که حاصل این نبرد شد بی خوابی و آوارگی در نت ...
تمام آنچه حقوق مدنی زن است با اختیار غیر است.شما برای گرفتن گذر نامه و ارث و ...هم نیاز به غیر دارید.
در باور بیشتر مردان جامعه ؛ زن یک شئی است.مالک آن می شوند و حق دخل و تصرف در آن را دارند.شئی که حقوق ندارد.شئی که حق اظهار نظر و مخالفت ندارد. وظیفه شئی یک امر مکانیکی ثابت است.دینامیک و پویایی برای شئی بی معنی است.

باخواندن این عبارات دردی غریب همه ی وجودم رافرا گرفت .
:::::::::::::::::::::::::::::::
امروز دوست و همکاری با اصرار خواست که مرا به منزل برساند نگاهش گوشی محرم می طلبید ؛ ‌رضایت دادم و سوار شدم زودتر از آن چه که فکر می کردم لب به سخن گشود ... سخن که نه ؛ ‌شکوه .
در طول این سفر کوتاه از نارفیقی و حسادت یک رفیق و همراه و یک همسر و همدم نالید و گفت که چنین و چنان است... همسرم نمی تواند توانایی های مرا ببیند نمی خواهد قبول کند که هر زنی مانند هر مردی ـــ نه هر انسانی ـــ‏ دارای توانایی هایی قابل ستایش است و به من حسادت می کند و ...
خانم راننده ؛ من و اندوه و سر درد را که بین راه سوار شده بودند سر محله مان پیاده کرد و رفت .
:::::::::::::::::::::::::::
امشب دوستی که برای عیادت دو طفلان بیمار به منزل ما آمده بود از کمپین زنان و حقوق از دست رفته ی زنان گفت و از من پرسید: به سایت کمپین زنان سرزدی ؟متنش را خواندی؟ امضا کردی ؟
با لبخندی به سرعت موضوع سخن را عوض کردم و ازهیئت بانوان دوچرخه سوار در اصفهان گفتم.

نمی دونم چرا امروز همه جا سکوت کردم ؟

پ .ن.
 همواره از سخن گفتن در مورد حقوق اجتماعی تعریف نشده ی زنان طفره می روم و می دانم که این دعوای خانوادگی سرانجامی ندارد.
 چه کسانی رو در روی هم می ایستند ؟ عشق علیه عشق؟
 من بر این باورم که عشق با عشق نمی ستیزد و باید این باور در وجود همگان شکل گیرد و مرز بین زن و مرد در هاله ای از مه غلیظ چنان فرو رود که قابل تفکیک نباشد و حقوق انسانی مانند باران بر همه فرود آید و فقیر و غنی ،خرد و درشت ،مرد و زن نشناسد .
من و تو ،ما شویم و هر آن چه برای یکی پسندیده است برای دیگران نیز نکو باشد .

الان نمی دونم باید بگم : بزک نمیر بهار می آد ؟! یا گر صبر کنی زغوره حلوا سازی ؟ ! یا شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟!


نوشته شده در  جمعه 87/7/26ساعت  4:9 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

به کجا چنین شتابان؟
موقعیت ها و منصب ها فصلی اند و گذرا ؛ سرد یا گرم سپری می شوند .
پست و مقام ؛ عرضی به وسعت دنیا و طولی به بلندای عمر ندارد و برای تسخیر دیواری چنین کوتاه ؛ پوشیدن زره و چاک کردن سینه و زیر آب زدن و مبارزه کردن ـــ آن هم با جنسی نابرابر ـــ کمی دور از عقل است!چرا که هیچ زنی حد و قواره ی خویش ؛ برابر با برادر ندید !!



گاهی آن چه که برای دیگران آرزوست و در حسرتش به سر می برند و برای تصاحبش دست به هر تزویری می زنند ؛ برای دیگری ؛ تنها خاطره ای فراموش نشدنی است.
 
این علائق اند که اشتیاق به کار را زنده نگه می دارد و گرنه کار کردن بدون شوق ؛ پتک بر آهن سرد کوبیدن است .

به گمانم ؛ این روزها خدمت کردن یعنی موقعیتی را به سخره کشیدن و از آن بهره جستن است .


پ . ن.

اعوذ بالله منم شیطان رجیم
اسم ابلیس که می آید به خدا پناه می بریم و با شنیدن نام عمرو عاص ، ابوموسی اشعری و ابن ملجم و ... از زیر و رو بودن شمشیر ها و رنگ و ریاهایشان فریادمان بلند می شود و لعنت می فرستیم !!

گاهی که به اطرافم نگاه می کنم (حتی وقتی در آینه ) ابوموسی های اشعری و عمرو عاص ها و ابن ملجم های زیادی می بینم !!! آنانی که نام با شریعت آراستند اما در مرام شان هیچ نشانی از شریعت مداری نیست ...

کاش می توانستند بفهمند ؛ آن چه برای دیگران رویاست برای من خاطره ای بیش نیست .... 


نوشته شده در  سه شنبه 87/7/23ساعت  8:23 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

مادر!
واژه ای که هرگز نتوانستم توصیفش کنم .... هرگز...
تا در بطن دریایش غوطه ور نشدم  نشناختمش ! همان گونه که بغض های گاه و بی گاهم را نشناختم
 فقط  آنقدر او را شناختم که در سایه های افتاده به کلامش، به دنبال جای پای خدا باشم .
مادر زمینی نیست ؛ ولی به سختی کوه است .
آسمانی نیست ؛ اما وسعت دلش تا آسمان کشیده شده است .
از جنس خورشید نیست ؛ ولی گرمای عطوفتش بی انتهاست .
صبور و بی ادعاست ...
.........
.....
...
.
خودم مادرم ؛ اما هنوز نمی دانم که چرا دیواره ی دل مادر ، آن همه ترک دارد ؟؟!!!!!


نمی دانم گاهی از زندگی تحت چه عنوانی یاد کنم ؛ مغزی شیرین در پوسته ای سخت؟ یا مغزی تلخ در پوستی کاغذی ؟



نوشته شده در  پنج شنبه 87/7/18ساعت  12:37 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

رنگ ها قبل نوشت :

بخونید و بگید چه کسی ؛ کجا ؛ چه رنگی بپوشه ؟
اولین مثال را من می زنم :
مدیران و برنامه ریزان کشور موقع تصمیم گیری قرمز
بپوشند !!
ملت هم تلفیقی از رنگ قهوه ای
و نارنجی !!

میشه شما هم چند نمونه مثال بزنید ؟... کاش بشه .

نقش رنگ ها در بهبود بخشیدن به زندگی

تا به حال شده است برای این که احساس آرامش بیشتری کنید خودتان را بین ملحفه های سبز رنگ بپیچانید تا به خواب روید؟ آیا برایتان پیش آمده هنگام انجام یک مصاحبه شغلی لباسی به رنگ قرمز بپوشید و آن را عامل موفقیت خود بدانید؟ آیا رنگهایی که در لباس و دکوراسیون خانه شما به کار رفته اند می توانند رفتار و سطح انرژی یا زندگی شما را بهبود بخشند؟ می توانید امتحان کنید:
سبز لیمویی: پوشیدن لباسی به این رنگ یا استفاده از آن در تزیین و دکوراسیون منزل میتواند توانایی منطقی و پیگیر بودن شما را بیفزاید. سبز لیمویی به شما این امکان را می دهد که بفهمید برای پیشرفت بیشتر خود به چه چیزی نیاز دارید.

سبز: لباس یا دکوراسیون سبزرنگ کمک می کند احساس نزدیکی بیشتری با طبیعت داشته باشید و نیز باعث می شود به دیگران احساس راحتی و آرامش بیشتری ببخشید. استفاده از این رنگ همانند یک خاک حاصلخیز باعث میشود دنیایی پربار برای شما به وجود آید. طبیعت ذاتی این رنگ که نوعی توازن و تعادل در خود دارد، شما را تشویق می کند به نجوای درون خود گوش دهید و بفهمید برای این که شما و دیگران از احساس راحتی بیشتری برخوردار باشید به چه چیزی نیاز دارید.

سبز کله اردکی: این رنگ توانایی شما را در قدرت انتقال فکر افزایش می دهد. همچنین باعث می شود سیاست بیشتری در زندگی تان داشته باشید. استفاده از این رنگ که نوعی آبی آمیخته با سبز است به شما این باور را القا می کند که می توانید با دست خود آینده ای دلخواه بسازید.

آبی: لباس و آرایش آبی رنگ، شما را بیشتر رویایی می کند و الهامات شما را افزایش می دهد. این رنگ بسیار آرامش بخش بوده و باعث متمرکز شدن افکارتان می شود. اثر آرامش بخش این رنگ باعث میشود برنامه ها و افکار مغشوش از ذهنتان خارج شوند و رویاها و اهدافتان نظم و ترتیب بیشتری بگیرند.

نیلی: رنگ لباس یا تزیینات و آرایشی که به رنگ نیلی باشد می تواند قدرت خطرپذیری شما را افزایش دهد. نیلی اعتماد به نفس بیشتری به شما می دهد تا به نقشه هایی که در سر می پرورانید جامه عمل بپوشانید. استفاده از رنگ نیلی که نوعی آبی آمیخته با قرمز است، کمک می کند آینده ای خوب و برنامه ریزی شده را برای خودتان ایجاد کنید. این رنگ به شما کمک می کند دلواپسی هایتان را به کارهایی مثبت تبدیل کنید.

بنفش: رنگ بنفش بر خیالپردازی شما می افزاید و کمک می کند احساس قدرت و اختیار بیشتری کنید. این رنگ همچنین سبب تقویت کردن عمق احساسات شما می شود و  شما را صاحب اراده ای مصمم تر می کند و توانایی تان را در ارائه راهبردهای جدید در زندگی افزایش می دهد.

بنفش تیره: این رنگ اشتیاق و خوش بینی شما را افزایش می دهد. استفاده از این رنگ به شما الهام می کند باید کاری جدید را آغاز کنید. اگر لباسی به این رنگ بپوشید یا در دکور منزلتان از این رنگ بهره گیرید بد گمانی شما را کاهش می دهد و فرصتهای جدیدی را برای شما می گشاید

قرمز: لباس و آرایش قرمز رنگ شما را بیشتر اهل عمل می کند و پرمایه و مبتکر می سازد. استفاده از قرمز آتشین به شما علم و قدرت این را می دهد که حرف دلتان را براحتی بزنید و آنچه را دوست دارید به دنیا بگویید.

نارنجی پررنگ: استفاده از این رنگ در لباس و دکور منزلتان کمک می کند به شخصیت خود احترام بیشتری بگذارید. نارنجی پر رنگ شما را تشویق می کند تا خودتان را قبول داشته باشید و آنها را که دوستشان دارید، تحسین کنید.

نارنجی: رنگ نارنجی به شما احساس شهامت و بی باکی می دهد. این رنگ که گرمترین رنگ اتمسفر است نظم و ترتیبی را که نیاز دارید تا انتظارات غیر واقعی را از خود دور کنید به شما می بخشد.
طلایی: استفاده از رنگ طلایی در لباس و آرایش یا وسایل منزل باعث می شود احساسات و سرزندگی شما بیدار شود. استفاده از رنگ طلایی به شما نیرویی می بخشد تا آن چیزی را که باعث خرسندی و رضایت خاطرتان میشود، پیدا کنید.

زرد: رنگ زرد باعث می شود ذهنتان بیشتر باز شود. استفاده از رنگ زرد که روشن ترین رنگ در طیف است ذهنی سیال تر و بازتر را برای شما خلق می کند. این رنگ سبب می شود نقطه نظرات دیگران را بهتر بفهمید و سیاست بیشتری در زندگی خود اعمال کنید.

سیاه: استفاده از این رنگ باعث می شود توانایی بیشتری در تمرکز کردن داشته باشید. استفاده از رنگ مشکی، یعنی غیبت نور، ناشناخته ها را به شما نشان می دهد. در تاریکی، افکار شما باطنی و درونی شده و بهتر می توانید بر روان و احساسات درست خود تمرکز کنید.

قهوه ای: لباس قهوه ای رنگ یا اتاقی که به این رنگ تزیین شده باشد، آگاهی و هوشیاری شما را افزایش می دهد. این رنگ به شما کمک می کند واقعیت هر موقعیتی را بهتر دریابید و بدانید چه چیزی برای شما بهترین خواهد بود.

سفید: لباس یا دکوراسیون سفید رنگ قدرت تحلیل شما را افزایش می دهد. استفاده از رنگ سفید که اصل همه رنگهاست، به شما احساس آزادی و رهایی بیشتری می بخشد.این رنگ هر موقعیت یا ارتباطی را که باعث می شود بتوانید از حل مشکلاتتان برآیید برای شما روشن می کند.



 


نوشته شده در  سه شنبه 87/7/16ساعت  9:54 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

شیشه ای می شکند...
یک نفر می پرسد ؛که چرا شیشه شکست؟
مادر می گوید ... شاید این رفع بلاست.
یک نفر زمزمه کرد ...
باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد شیشه ی پنجره را زود شکست.
کاش امشب ؛ که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد...
تکه ای از آن را برمی داشت و مرهمی بر دل تنگم می شد...
اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت ... غصه ام را نشنید ...
از خودم می پرسم ؛
آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟
دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا ؟

 

 
پ. ن :
جمله های زیادی در ذهنم نقش بسته که همه شون با چرا شروع می شند ؛ می دونم ذهن شما هم پر از پرسش شده.
دلم می خواد آن قدر مواظب حرف هام ، نگاه هام ، افعال و کردارم باشم تا گوش دلم صدای شکستنی را نشنود!
زندگی کوتاهتر از آن است که به خصومت بگذرد و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند آنچه از روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند و آنچه از دست برود با گریه جبران نمی شود.

یادم نمی آد متن « شکستن شیشه » را کجا و کی خواندم که خوشم اومد و نگهش داشتم حالا امشب دفترم را ورق می زدم که دوباره چشمم را گرفت و ...


نوشته شده در  جمعه 87/7/12ساعت  12:24 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

 ماه نو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

خدایا

مرا وسیله ای برای صلح و آرامش قرار ده
بگذار هر جا تنفر است بذر عشق بکارم
هر جا آزردگی است ببخشایم
هر جا شک حاکم است ؛ ایمان
هر جا یاس ؛ امید
هر جا تاریکی است ؛ روشنایی
هر جا غم جاری است شادی نثار کنم

الهی توفیقم ده :
که پیش از طلب همدلی ؛ همدلی کنم
بیش از آن که مرا بفهمند دیگران را درک کنم
بیش از آن که دوستم بدارند ،‌دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که بخشیده می شوم
و در مردن است که حیات ابدی می یابم
 
::::::::::::::
عید تون مبارک  


نوشته شده در  سه شنبه 87/7/9ساعت  7:56 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

 درود بر شما

اگر به ایران و فرهنگ آن علاقه دارید و می خواهید جشن نوروز هم در تقویم سازمان ملل ثبت شود.می توانید با کلیک بر روی لینک زیر به دبیر کل سازمان ملل نامه بنویسید و از او بخواهید که این کار را بکند. 

برای این کار بر روی لینک زیر کلیک کنید 

 

http://www.petitiononline.com/Norouz/petition.html 

 

وقتی صفحه مورد نظر باز شد.پایین صفحه به انگلیسی نوشته است 

click here to sign petition 

 پس از اینکه صفحه ی مورد نظر  باز شد در مستطیل اول نامتان را به انگلیسی و در مستطیل دوم ایمیلتان و در مستطیل سوم نام کشوری را که در ان زندگی می کنید را درج فرمایید. 

و در پایین صفحه بر روی مستطیل preview your signatureکلیک کنید تا رای گیری کامل شود. 

 

اگر به این کار علاقه مندید این موضوع را به اگاهی همه ی دوستانتان هم برسانید.  


نوشته شده در  جمعه 87/7/5ساعت  7:42 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()


او باید بداند که همه ی مردم عادل و همه ی آن ها صادق نیستند اما به فرزندم بیاموزید به ازای هر شیاد ، انسان های صدیق هم وجود دارند .
به او بگویید در ازای هر سیاست مدار خود خواه ، رهبر با همتی هم وجود دارد به او بیاموزید که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست .
می دانم که وقت می گیرد ، اما به او بیاموزید که اگر با کار و زحمت خویش یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار پیدا کند.
 به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرید او را از غبطه خوردن برحذر دارید.
به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید اگر می توانید به او نقش مهم کتاب را در زندگی آموزش دهید به او بگویید تعمق کند به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان ؛ به گل های درون باغچه ، به زنبورها که در هوا پرواز می کنند دقیق شود .
به فرزندم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود ، اما با تقلب به قبولی نرسد.
 به او یاد بدهید با ملایم ها ،‌ملایم و با گردنکش ها گردنکش باشد به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند( این جا را پایه ام ) 
به او یاد بدهید که همه ی حرف ها را بشنود و سختی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند .
ارزش های زندگی را به فرزندم آموزش دهید  به او یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند به او بیاموزید که در اشک ریختن خجالتی وجود ندارد.
به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند اما قیمت گذاری برای دل بی معناست
به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند ، پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد .
درکار تدریس به فرزندم ملایمت به خرج دهید اما از او یک ناز پرورده نسازید بگذارید او شجاع باشد به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید .

پ. ن.
خوبه حالا زنده نیست  !
من نمی دونم آقای ابراهام لینکن چقدر شهریه داده که این همه خواسته داشته ؟!


نوشته شده در  سه شنبه 87/7/2ساعت  5:57 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

گوشتو را بیار نزدیک ! دارم می رم پای یه معامله ی نون و آب دار !
دوست داشتی تو هم بیا ؛ خیلی سرمایه نمی خواد !
میز معامله اش آن چنانی نیست طرف معامله ات خیلی خوبه و تو می تونی به راحتی دورش بزنی !
خیلی صمیمیه  اگه یه کم عقب تر بشینی بهت میگه بیا نزدیکتر...
اگه یه کم آه و ناله و گریه زاری را چاشنیش کنی دلش به رحم می آد !
کاری نداره ؛‌یه چاق سلامتی و یه حمد و ثنای کوچولو یه عالمه گله و خواهش و خرده فرمایش!
کتاب عزیزش را روی سرت می ذاری و گردنت را کج می گیری و مظلوم نمایی می کنی و جون عزیزهاشو قسم می خوری که بد عهد نیستی و پای عهدت می مونی و قول میدی آأم خوبی بشی!
تو بگو ؛ خرت که از پل گذشت بی خیال حرف هایی که زدی ! اصلا شتر دیدی ندیدی !

:شما قبول کنید به جون عزیزاتون چک هام سر موقع پاس می شند !!
: این دفعه را بگذر قول میدم جبران کنم !
:  ................
.............
......
 معامله انجام میشه و حاجی حاجی را مکه می بینه !
به به چه معامله ی پــــــــــــــایــــــــــــــاپـــــــــــــایـــــــــــی ؟!
هر سال توی این شبها کارمون شده جوش دادن یه معامله ی نون و ‌آب دار ؛ اما طرف معامله اون قدر بزرگواره که به روی مبارک نمی آره که طرفش چقدر فریبکار و دغله !

 سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث  خلّصنا من النار یا رب ....
امشب دوباره بعد از یک سال می خواهم بگم خدایا از آتش جهنمت می ترسم و منو ببخش ...
می خوام بگم جز تو پناهی ندارم وجسمم ضعیفه و یارای تحمل این همه درد و رنج را نداره ...
می خوام حق و حقوق یک ساله مو ازت بگیریم و بارمو را برای یک سال ببندم و ...
می خواهم بدی هامو بی خیال شی !
 
می خواهم معامله کنم ؛‌ گناه و کاهلی و بی توجهی بدم و عفو و توجه و حمایت را از آن خودم کنم !‌
منصفانه است دیگه !! هم تو سود می کنی و هم من !!
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

خدایا جز تو کسی را لایق دوست داشتن نمی بینم " دوستت دارم ".

با همه ی بدی هام اما یه چیزی همیشه ذهنم را مشغول کرده 
« صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک »
« صبرت علی حر نارک ؛ فکیف اصبرعن النّظر الی کرامتک »
یا رب نظرت را بر نگردان.

::::::::::::::::::::
خدا هم رحمانه و هم قهار ؛‌ کاش فقط اندکی به قهار بودنش هم می اندیشیدم.


نوشته شده در  جمعه 87/6/29ساعت  6:31 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

ملت آمریکا هم معتقدند چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه !!!

امروز توی خبر ساعت 7 دیدم و شنیدم که ملت آمریکا جهت اعتراض به دولت و رئیس جمهورشون تحصن کرده بودند 
مصاحبه ی خانمی که کلاه قرمزش را تا چشماش تو سرش کشیده بود و یقه ی لباس قرمز و سفیدش تا بیخ گلوش بسته شده بود ، را نشون می داد که می گفت : هر یک ثانیه اشغال عراق 50 هزار دلار برای دولت آمریکا هزینه در بر داره و او می خواست که دولت کشورش دست از این اشغال پر هزینه برداره و به مشکلات ملت شون رسیدگی کنه و بعد آقایی را نشون داد که می گفت مردم آمریکا در شرایط سختی زندگی می کنند ؛ این هزینه ی هنگفت را خرج ملت کنند و ....

همون جا خدا را شکر کردم که ایران خودمون هر عیبی هم داشته باشه لااقل سرمایه اش را خرج خودش می کنند !!!!! حالا درسته که گرونیه و تورم لحظه ای و ساعتیه و تاید دیروز 800 تومان بوده و امروز 1100 تومان و غیر و ذالک ؛ اما خیالت راحته که دیگه اون چراغه که به خونه رواست فقط توی خونه روشن می شه نه توی مسجد و جاهای دیگه !!!
هر چی داریم و نداریم ظاهر و باطن خرج ملت میشه ! توی ماه مبارک هم که الحمدلله هیچ کس هیچ مشکل و کمبودی نداره !
اگه باورتون نمی شه  چشماتون را بمالید و کمی به دقت دور و اطراف تون را نگاه  کنید تا وفور نعمت و راحتی را ببینید !
بی اختیار یاد این جمله ی دکتر شریعتی افتادم که میگه :

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سال ها به اجبار خواهیم خفت.
 
اون چراغه که به خونه روا بود و به مسجد حروم ؛ را یادتون هست؟
فکر کنم حالا دیگه به مسجد هم حلال شده باشه !!!


پ.ن.
دوست عزیزی که در لبنان به میهمانی ماه خدا رفته ؛ ‌می گفت : ماه رمضان لبنان بر خلاف ایران همه جا جشنه و همه این ماه رو عید می دونن و با شکوه و شادی می گذرونن اینجا آدم با تمام وجود معنای رمضان المبارک رو احساس می کنه !


نوشته شده در  پنج شنبه 87/6/14ساعت  12:45 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :